ابزارهاي شكنجه در قرون وسطي


 






 
اين همه استعداد در زجر دادن و اختراع وسايل عجيب و غريب براي كشتن همنوع، حيرت آور است؛ استعدادي كه فقط از اروپايي هاي قرون وسطي بر مي آيد.
«بر زخم هايش، سركه و نمك بريزيد»، «او را در ديگ بجوشانيد»، «سيخ را بياوريد»، «سرب را در حلقش بريزيد»، «او را جلوي توپ ببنديد»؛ تاريخ پر است از اين جور دستورهاي عحيب و غريب آن هم دستورهايي كه يك همنوع عليه همنوع ديگرش مي دهد، براي اينكه زجرش بدهد، از طرف حرف بكشد يا وادار به حرف زدنش بكند.شكنجه در تمام اديان الهي، مغاير با اصل بديهي كرامت انساني است.براي همين، هميشه و همه جا اين جور كارها محكوم شده است.
با اين حال، بازار شكنجه اين روزها حتي در دوره يي كه آن را عصر جديد مي دانيم ادامه دارد؛ حتي با وجود معاهده ي منع شكنجه و كلي قوانين به اصطلاح دموكراسي محور، هنوز حتي در كشورهايي كه ادعاي متمدن بودن دارند، آنقدر بازار شكنجه داغ است كه با همه ي لاپوشاني ها، گاهي وقت ها از راه عكس ها و بولوتوث ها، تصاوير هولناكي به بيرون درز مي كند؛ مثل ماجراي «زندان ابوغريب.»

چهار ميخ
 

اين وسيله علاوه بر اين كه مي تواند يك وسيله ي شكنجه ي مفيد و مؤثر باشد، مي تواند به عنوان مسابقه «بكش بكش»هم مورد استفاده قرار بگيرد.دست و پاي فرد را روي يك شبه تخت مي بستند و با چهار اهرم كه هر كدام دو به دو و به صورت ضربدري به يك سمت حركت مي كردند، آنها را مي كشيدند.
بسته به سرتق بودن طرف، ميزان كشيدگي اهرم ها بيشتر و بيشتر مي شد تا بالأخره از يك جايي، بدن طرف شروع به شكاف و پارگي كند.
اين سيستم هيجان انگيز از پرطرفدارترين ابزار شكنجه هاي كششي در اروپاي پانصد سال قبل بود و آدم هاي معروفي با آن توفيق سفر به آن دنيا را پيدا كرده اند.روش شكنجه ي كفار در صدر اسلام هم نسخه ي بدوي همين چهار ميخ بود كه به جاي اهرم، اعمال فشار به صورت دستي انجام مي شد.سميه مادر عمار ياسر و اولين زن شهيد در صدر اسلام به همين روش شهيد شد.

صندلي يهودا
 

نوع ديگري از اين روش هاي شكنجه، «صندلي تفتيش عقايد»است كه گلاب به رويتان خيلي نمي شود درباره ي نحوه ي عملكردش شرح و توضيح مفصلي داد.نحوه ي كار به اين شكل بود كه فقط گردن، دستها و پاهاي متهم را با طناب به سقف مي بستند.
اين صندلي در آلمان و اسپانيا كاربرد داشته و ظاهراً آدم هاي خوش ذوق به آن «اسب چوبي»هم مي گفته اند.اما در انگليس نوع ديگري از اسب چوبي وجود داشته كه در آن، طرف را به جاي مركز ثقل نقطه يي، سوار مركز ثقل خطي مي كرده اند.در حالي كه به پايش هم وزنه بسته بودند تا اجدادش جلو چشمانش تردد كنند.

چرخ كاترين (چرخ شكننده)
 

احتمالاً قدمت اين روش شكنجه به همان اوايل اختراع چرخ به وسيله ي بشر مي رسد.در اين روش طرف را به يك چرخ درشكه كه انصافاً چيز گنده و يغوري بوده.مي بستند، سپس چرخ درشكه مورد نظر را به حركت درآورده و يارو را خوب قل مي دادند.بعد هم كه چرخ دور مي گرفت، سعي مي كردند با چوب سرعت چرخ را بگيرند.
طبق قوانين فيزيك، ميزان ضربه در اين روش به اندازه ي شتاب چرخ و نيروي گزير از مركز آن و البته مقاومت فرد استفاده كننده بستگي دارد.اين وسيله در انگليس و روسيه خيلي طرفدار داشته است.

پنجه گربه
 

به اين وسيله هيجان انگيز«قلقلك اسپانيايي»هم مي گويند؛ در حالي كه ما وجه تسميه ي ماجرا را نمي دانيم.اين دستگاه فلزي كه در اسپانياي قرون وسطي طرفدار داشته، چنگال هاي تيز و بلندي داشت و ابعاد و فاصله ي سر چنگال ها از هم طوري بود كه شكنجه گر محترم براي كندن ماهيچه ها و پوست، زياد اذيت نشوند و البته استخوان ها و رگ هاي اصلي را هم با آنها نكند تا طرف براي فازهاي بعدي شكنجه جان داشته باشد.البته لازم به توضيح نيست كه براي استفاده ي بهينه از اين شكنجه، طرف را به صندلي مي بستند تا زياد وول نخورد.

چكمه آهني
 

اين سيستم خوراك تركاندن و خرد كردن استخوانهاي پاست.
اين روش به خاطر اينكه در اسپانيا طرفدار داشت به چكمه ي اسپانيايي هم معروف بود.جفت پاي طرف را در تا زانو در يك چكمه آهني كه با پيچ قابليت تنظيم داشت، مي كردند و از بالا هم با تخته هاي چوب گوه شكل بين زانوها فاصله مي انداختند،بعد همزمان چوب ها رابا چکش از بالا بين زانو ها مي چسباندند و از پايين هم چكمه ها را سفت مي كردند.اين طوري زانوها خرد شده و مچ و انگشت هاي پا هم بر اثر فشار درب و داغون مي شد و پرونده ي راه رفتن متهم در آينده، براي هميشه بسته مي شد.

گاروت
 

اگر شهرت بقيه ي روشها به اسپانيايي ها دررفته باشد، اين يكي واقعاً كار خودشان است.در اين روش طرف را خيلي محترمانه به دستگاه و قلاده به گردنش مي انداختند، سپس هر روز و هر چند ساعت يك بار(بستگي به اعصاب شكنجه گر دارد)با اهرمي كه پشت گاروت است.قلاده را سفت تر و سخت تر مي كردند.اين ابتكار را اسپانيايي ها وقتي زدند كه سرخ پوست ها نسبت به به افشاي محل اختفاي طلاي شان خست به خرج داده و چيزي از خودشان بروز نمي دادند.ژنرال هاي اسپانيايي هم وسيله يي اختراع كردند كه طرف زودي نمي ميرد و فرصت براي احساس طولاني مدت خفگي و فكر كردن به بي ارزشي مال دنيا را داشته باشند.گاروت هنوز هم در آمريكاي لاتين بكار مي رود.

منبع:هفت روز زندگي شماره 94.